رابطه علوم جدید و قرآن
 
گاهی اوقات مناجات
یک شنبه 17 ارديبهشت 1391برچسب:, :: 22:39 ::  نويسنده : اسماعیل       

در قرآن شريف آمده، خورشيد در بركه اي گل آلود غروب مي كند. اما علوم جديد چگونه مي تواند اين مسأله را اثبات كند؟ آيا به نظر نمي رسد علم جديد در اين راستا در ضلالت مبين است؟ در عرصه تحقيق و پژوهش نمي توان به تكلف گويي پرداخت، در مورد علوم قرآني نيز چنين است. در مورد آيه هاي مورد شبهه (89 و 90 سوره كهف) بايد گفت اين دو آيه درصدد بيان زبان حال يك فرد آن هم در يك فضاي خاص است، قصه از اين قرار است كه ذوالقرنين طي سفري به نقطه اي از درياي اژه، نزديك شهر ازمير رسيد. در آنجا احساس كرد دريا صورت چشمه اي به خود گرفته است و آب نيز به دليل گل و لاي ساحل تيره رنگ به نظر مي رسد. به طور طبيعي اگر كسي در حوالي غروب در ساحل دريا به تماشاي خورشيد بنشيند، احساس مي كند كه خورشيد در حال غروب است. قرآن شريف از اين حالت به زبان حال «وجدها تغرب في عين حمئة« تعبير مي كند، يعني به دليل كروي بودن زمين، هر كس هنگام غروب در ساحل دريا به تماشاي خورشيد بنشيند، احساس خواهد كرد كه خورشيد به آرامي در سينه دريا فرود مي آيد. قرآن شريف در آيات ديگر به خورشيد و حركتهاي آن سوگند ياد مي كند و آن را از نشانه هاي الهي مي داند.(1)

خورشيد ستاره اي است كه هر انساني مي تواند طلوع و غروب آن را هر روز شاهد باشد انسانها تا قرنها فكر مي كردند كه خورشيد به دور زمين مي چرخد. هيأت پيچيده بطلميوس نيز بر اساس اين عقيده پايه گذاري شده بود كه زمين مركز جهان است، ولي عقيده اخترشناسان (حتي كپلر، كوپرنيك و گاليله) بر آن بود كه خورشيد ثابت ايستاده است. اما در اعصار جديد روشن شد كه خورشيد داراي چندين حركت است، حركت وضعي، انتقالي و... كه در اين نوشتار مجال پرداختن به آنها نيست.(2) بنابراين، به طور اختصار بايد گفت: اولاً اين دو آيه درصدد بيان طلوع و غروب واقعي خورشيد نيستند، بلكه مي خواهند يك زبان حال، در يك فضا و زمان خاص را بازگو كنند. دوم اينكه علوم جديد و تجربي، علومي گام به گام هستند و هميشه با آزمون و خطا سروكار دارند، پس علوم بشري در برابر علوم قرآني همانند طفلي است كه راه رفتن را گام به گام تمرين مي كند و لذا اگر علوم جديد در ضلالت مبين هم نباشند، چندان توسعه يافته نيستند.

از اين حيث با دقت در معاني آيات ذكر شده و مرور معاني آيات قبل و بعد، اين مسأله براي همگان ثابت خواهد شد كه خداوند شهرها و دلها را تسليم ذوالقرنين گردانيده و به وي روشن دلي عطا نموده بود.(3)

سؤال بعدي اين است كه در علوم جديد، از شهاب باران شدن آسمان سخن مي گويند؛ قرآن شريف هم به شهابهاي آسماني اشاره دارد كه براي حفاظت از نعمتهاي آسماني و جلوگيري از استراق سمع، هم چون تيرهايي به سوي شياطين پرتاب مي شوند آيا اين خبر قرآني از نظر دانشمندان قابل اثبات است؟

در پاسخ بايد گفت: قرآن شريف در آيات فراواني به آفرينش ستارگان از جمله به شهاب سنگها اشاره دارد، حتي به ستارگان نيز سوگند ياد مي كند به عنوان مثال در سوره حجر آمده است: «ما در قرآن برج هايي قرار داديم و آن را براي بينندگان آراسيتم و از هر شيطان رانده شده اي حفظ كرديم. مگر آن كس كه استراق سمع مي كند كه شهاب مبين او را تعقيب مي كند.» (4) در جاي ديگر آمده است، «ما آسمان نزديك (پايين) را با ستارگان آراستيم، تا آن را از هر شيطان خبيثي حفظ كنيم. آنها نمي توانند به (سخنان) فرشتگان عالم بالا گوش فرا دهند، (و هر گاه چنين كنند) از هر سو مورد هدف قرار مي گيرند. آنها بشدت به عقب رانده مي شوند و براي آنان مجازات دائم است. مگر آنها كه در لحظه اي كوتاه براي استراق سمع به آسمان نزديك شوند كه شهاب ثاقب آنها را تعقيب مي كند.»(5)

هم چنين در سوره جن آمده است: «و اين كه، آسمان را جستجو كرديم و همه را پر از محافظان قوي و تيرهاي شهاب يافتيم. و اينكه ما پيش از اين به استراق سمع در آسمانها مي نشينيم، اما اكنون هر كس بخواهد استراق سمع كند، شهابي را در كمين خود مي يابد.» (6)

هم چنين آمده «ما آسمان پايين را با چراغهاي فروزاني زينت بخشيديم و آنها (شهابها) را تيرهايي براي شيطان قرار داديم و براي آنها عذاب آتش فروزان فراهم ساختيم.»(7)

»سوگند به آسمان و كوبنده شب و تو چه مي داني كوبنده شب چيست؟ همان ستاره درخشان و شكافنده تاريكي هاست.» (8)

با دقت در آيات فوق، به بخش عمده سؤال پاسخ داده مي شود. صاحب نظران و مفسران بزرگ هم در اين زمينه نظرات گوناگوني دارند كه به اختصار به آنها اشاره مي كنيم:

برخي از مفسران، همانند صاحب تفسير مجمع البيان، مسأله استراق سمع جنيان و شياطين و به دنبال آن نگهبانان و شهاب باران شدن آنها را امري حقيقي مي دانند. ولي مي گويند: ادراك و اطلاع بيشتر آن را به آينده واگذار مي كنيم و هم اكنون مسأله چندان بر ما روشن نيست.  عده اي ديگر مي گويند: بر طبق ظاهر آيات، آسمان، شياطين، جنيان، شهاب سنگها و... همه اموري واقعي و دست يافتني هستند.

گروهي ديگر مانند علامه طباطبايي در الميزان و طنطاوي در تفسيرالجواهر، تعبيرات آيات فوق را تشبيه و كنايه دانسته و آن را از باب بيان سمبوليك گرفته و به طور گوناگون بيان كرده اند. به عنوان مثال، آسمان را عالم ملكوت گرفته و بيشتر آن را به امور معنوي حمل كرده اند.(9) پس نمي توان در اين زمينه به طور صريح و روشن قضاوت كرد، زيرا علم بشري محدود و جهان هستي و موجودات آن، اعم از مرئي و نامرئي، نامحدود ند، تا جايي كه در روايات متعدد آمده كه «الف الف عالم» (10) يعني هزاران عالم در جهان هستي وجود دارد و در تعبيرات قرآني و روايي به هفت آسمان(11) و هفت زمين نيز اشاره شده است.

به نظر مي رسد، در راستاي آيات فوق، نزديكترين و بهترين راه و روش، آن است كه ما به صراحت و متن آيات تمسك بجوييم.

صراحت متن قرآن شريف اين است كه:

مراد از آسمان، آسمان ظاهر است.مراد از شهاب، شهاب سنگهاي مادي و واقعي است كه به سوي شياطين و جنيان پرتاب و مشتعل مي شوند.(12) شياطين و جنيان موجودات ذي شعور و واقعي هستند كه وجود خارجي دارند، هر چند نامريي و پنهان هستند. استراق سمع از ناحيه شياطين و جنيان يك امر واقعي و كار هر روز آنهاست.  محافظان و نگهبانان آسماني، همانند فرشتگان، موجوداتي ذي شعور و مجرد هستند و صراحت قرآن و روايات گواه اين نكته است.  در روايات وارد شده كه ابليس تا آسمان هفتم پيش مي رفت وقتي حضرت عيسي(ع) متولد شد، سه طبقه آسمان به روي ابليس ملعون بسته شد و با تولد رسول اسلام، آسمانهاي هفت گانه به روي ابليس بسته شد و به وسيله ستاره ها تيرباران شد.(13)

بنابراين هيچ امر غيرواقعي و غيرحقيقي، رمان گونه و خيالي و اسطوره اي در قرآن شريف وارد نشده است. تمام امور قرآني، چه مرئي و چه غيرمرئي، چه معنوي و چه مادي، واقعي و حقيقي است و وجود خارجي دارد. پس در واقعي بودن و حقيقي بودن اين نكات قرآني شكي نيست. اما اين كه آيا بشريت امروز هم مي تواند به همه علوم قرآني دست يابد؟ بحث ديگري است.  اگر بشر با عقل و علم اندك خود،(14) نتواند بر يك موجود نامرئي و آسماني دست يابد، دليل بر فقدان آن نيست، زيرا طبق قاعده عقلي و فلسفي «عدم الوجدان لايدل علي عدم الوجود» و همه چيز را بايد در «بقعه امكان» قرار داد.  همانطور كه مولانا مي گويد:

ديده حسي زبون آفتاب         ديده رباني جو و بياب

به عنوان مثال حضرت سليمان زبان حيوانات را مي فهميد و باد و جنيان را در تسخير خود داشت. ديگران هم مي توانند جنيان را تسخير كنند و اگر نمي توانند بحث ديگري است(15) پس در اين زمينه بايد گفت: هم شهاب سنگهايي كه مورد نظر دانشمندان ستاره شناس است و هم شهاب سنگهاي مورد نظر قرآن دست يافتني و واقعي است چون علوم قرآني هم قابل حدس و هم قابل حس و باور است، اما پاسخ به اين سؤال را كه چه زماني مي توان به پاسخ اين سؤال دست يافت و با چه راهكاري مي توان آن را كشف كرد را بايد به گذشت زمان و اهل فن واگذار نمود. كما اين كه بسياري از علوم قرآني و علوم بشري با گذشت زمان رشد پيدا كرده اند، بله پرونده اين بحث همچنان باز و لايه ها و متون قرآن سرجاي خود محفوظ است و بايد منتظر زماني شد كه علم بشري بتواند به درك آن نايل آيد. علوم بشري مانند كيهان شناسي، در برابر علوم قرآني همچون پول خردي هستند كه تجارت با آن يا ناممكن و يا بسيار سخت است. «ذلك مبلغهم من العلم»(16) كيهان شناسي بيشتر با حس و حدس سروكار دارد. قرآن شريف مي فرمايد: «آسمان همچون خيمه اي به زمين سايه افكنده و مانند سقفي بنا شده است و اين بخش از آسمان با آسماني كه محل ريزش باران است فرق دارد. آسمان اول محل نظام كيهاني و اختران ثابت و سياري است كه در مدارهاي رياضي، نه طبيعي سير مي كنند، ولي آسمان دوم همان جو متراكم بالاي زمين است كه جايگاه ابرهاست.(17) در مورد زمين هم بايد گفت، قرارگاه بودن زمين(18) به معناي فراش و بستري ملايم براي زندگي است و اين به معناي حركت نيست، زيرا فرش و مهار بودن آن با كرويتش منافاتي ندارد. همچنين كرويت زمين كه موضوعي حسي و تجربي است، با روش عقلي محض قابل نفي يا اثبات نيست، بلكه بايد با روش تجربي اثبات شود، زيرا برهان عقلي در امور جزيي و خارجي راه ندارد...(19) در مورد محفوظ بودن سقف آسمان نيز نظرات متفاوت است «و به راستي، ما در آسمان كاخهايي (كاخها و ساختمانهاي بلند آسماني) را قرار داديم و آنها را براي تماشاگران (زمين و آسمان) آراستيم و (هم) آنها را از هر شيطان رانده شده اي محفوظ داشتيم.(20) همچنين در مورد اين كه آيا مراد از آسمان و زمين، كل عالم مادي است يا شامل مجردات هم مي شود، اختلاف نظر وجود دارد و در مورد آسمان مادي و معنوي هم بحثهاي خاصي مطرح شده كه در اين جا فرصت پرداختن به آنها نيست.  بنابراين، حفظ، به معناي ابقا و نگه داشتن از نابودي و حفظ نظام كيهاني، به معناي نگهداشتن آسمان و اجرام آسماني از ريزش و سقوط و در نتيجه هلاك اهل زمين است، همچنين ستارگان در آسمان نگهبانان الهي هستند و در طرد شيطان نقش دارند اما اين كه چه نقشي دارند، براي ما چندان روشن نيست.(21) برخي گفته اند مراد از آسمان، جو زمين است و اين جو به گونه اي ساخته شده كه مانع ريزش سنگهاي آسماني به زمين مي شود. به گونه اي كه از نظر علمي اثبات شده كه همواره زمين از سوي آسمان سنگ باران مي شود، اما اين سنگها وقتي به جو زمين مي رسند( به علت سرعت و اصطكاك) به گاز تبديل مي شوند، لذا جو زمين محفوظ ناميده شده است. ولي به نظر مي رسد كه منظور از آسمان در اين آيه حداقل اين جو نيست. آسمان سقفي است كه بر اين جهان محسوس كشيده شده و اين جو، يا محفوظ، از سقوط ريزش و نابودي(22) محفوظ است. به هر حال، محفوظ بودن آسمان و آسمانيان و محفوظ ماندن زمين و زمينيان از اجرام آسماني، امري بسيار مهم است. اگر يكي از ستارگان به زمين بيفتد، چه اتفاقي مي افتد؟ اگر زمينيان احتمال بدهند كه روزي يكي از ستارگان به زمين فرو خواهد افتاد چه خواهند كرد؟ اگر يك روز نظم كيهاني به هم بريزد، چه اتفاقي رخ خواهد داد؟ و اگر ...  حال انسانها بدون هيچ اتفاقي زير سقف آسمان زندگي مي كنند، زير يك سقف بسيار مطمئن و محفوظ، سقفي بسيار مستحكم، اما با ستونهايي بسيار ظريف و نامريي، انسانها هنوز ريزبين نشده اند، هنوز به دنبال ديدني ها و حيات مي چرخند از اين جهت باور كردن يك امر نامريي براي آنها سخت است. قرآن شريف از زلزله قيامت سخن به ميان آورده است، به گونه اي كه سقف آسمان به واسطه لرزش سنگين آن فرو مي ريزد و پديده هاي هولناكي رخ مي دهد، اما آيا علم زلزله نگاري و ژئوفيزيك مي تواند به اين گونه از علوم قرآني دست يابد و يا در مورد آن پيشگويي نمايد؟ به عنوان مثال آيا مي تواند ريشتر زلزله قيامت را پيش بيني و اندازه گيري نمايد؟  آنچه در اين راستا قابل بيان است، اين است كه هم زلزله قيامت همچون قيامت امري حتمي و واقعي است و هم رخدادهاي آن.  قرآن شريف مي فرمايد: «هنگامي كه زمين به لرزش ويژه لرزانيده شود» (23)  يعني هم زلزله مي آيد و هم خيلي سهمگين وسنگين است، اما وقتي مراكز زلزله نگاري و ژئوفيزيك در مورد زلزله اين جهان حرفي براي گفتن ندارند، چگونه مي توانند از زلزله قيامت خبر بدهند؟! وقتي زلزله هفت ريشتري، صد هزار قرباني مي گيرد، فروريختن سقف آسمان، با زلزله قيامت يك امر طبيعي و عادي است. بله با رياضي و علوم تجربي، نمي توان به آن دست يافت، بلكه بايد منتظر ماند تا زمان آن فرا برسد و خود گذشت زمان آن را بيان خواهد كرد، هر چند باور داشتن آن آسان است و قرآن شريف وقوع آن را يك امر حتمي و «لاريب فيه» مي داند.

در پايان به طور خلاصه بايد گفت:  قرآن شريف كتاب انسان سازي، هدايت و شفاست. نه كيهان شناسي، زمين شناسي و...  بين علوم قرآني و آيات الهي تناقض وجود ندارد.  علوم بشري بين آيات الهي نه تناقض مي بيند و نه تناقض علمي مي يابد.  علوم بشري در برابر علوم قرآني، همچون پول خرد است و تجارت كردن با آن مشكل است .   وقتي علوم بشري نتوانند به طور حسي بر علوم نامرئي و يا مرئي دست يابند، پرونده بحث را باز مي گذارد و نيافتن خود را دليل بر نبودن نمي يابد و از اين جهت خود را از تكلف گويي و يا تن دادن به تكلف نجات مي دهد.


پي نوشت ها

1) يس آيه 38 و 40، رعد آيه2، فاطر آيه 13

2) پژوهشي در اعجاز علمي قرآن، محمدعلي رضايي اصفهاني

3) تفسير نور، محسن قرائتي

4) حجر، آيه هاي 18-16

5) صافات آيه هاي 10-6

6)  جن آيه هاي 9-8

7) ملك، آيه 5

8) ص، آيه1

9) تفسير نمونه، ج 11، ص51-43

10) بحار، جلد 8، ص 374

11) اسري، آيه 44

12) تفسير نور، محسن قرائتي، ص 280

13) نورالثقلين، ج 3، ص5

14) نجم، آيه30

15) جاثيه، آيه13

16) نجم، آيه30

17) تفسير ،تسنيم ج2، ص 393

18) نمل، آيه61

19) تفسير ، تسنيم همان

20) حجر، آيه هاي 17-16

21) معارف قرآن، محمدتقي مصباح يزدي

22) همان

23) زلزال، آيه1

منبع : روزنامه قدس



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:







 
درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید
آرشيو وبلاگ
پيوندها

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان گاهی اوقات مناجات و آدرس forghan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





نويسندگان


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 9
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 10
بازدید ماه : 10
بازدید کل : 5730
تعداد مطالب : 10
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1